ماه اول
روز سیزدهم رفتیم خونه بابا بزرگ مهدی و مامان بزرگ سودابه چون برات گوسفند قربونی کرده بودن که خیلی هم گوسفند پرواری بود.هههههههههه.
روز نوزدهم هم خاله شهرزاد- عمو حمید و ویونا اومدن دیدنت.ویونا خیلی دلش میخواست تو رو ببینه و دوست داشت باهات بازی کنه.
روز بیستم هم خاله نوری- نازی - خاله آزاده - عمو علی و پارسیا اومدن دیدنت و از تو و پارسیا عکس گرفتن در حالیکه تو از گریه پارسیا گریه ات گرفته بود.
روز بیست و ششم هم همکارهای بابا اومدن دیدنت و کلی از دیدنت ذوق کرده بودن.
و اینجوری بود که تو عزیز دلم یکماهه شدی........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی