بنیتابنیتا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

بنیتای دلبند مامان سارا و بابا شاهین

6 ماهگی

1391/4/12 23:02
887 بازدید
اشتراک گذاری

حالا دیگه ٥ ماهت کامل شده و وارد ماه ششم شدی.اولین روز ماه ششم مصادف با اولین روز بهار و سال نو بود. ساعت ٨ صبح اول فروردین سال تحویل میشد و وقتی میخواستم از خواب بیدار کنم کلافه شده بودی......آخه دوست داشتم تو اولین سال تحویل زندگیت بیدار باشی و کنار مامان و بابا باشی که امسال پای سفره هفت سین یک خانواده ٣ نفره هستیم.اما خوب تو کسل بودی و گریه کردی ولی  پای سفره هفت سین کنار ما بودی......بهتره بگم روی سفره هفت سین.

ظهر بعد از سال تخویل رفتیم خونه مامان و بابای بابا شاهین.نهار اونجا بودیم و شما عیدی گرفتی.بعد رفتیم خونه مامان افی و بابا محمود ( که قبلا عیدی شما رو داده بودن) و باز دوباره عیدی به شما دادن......خیلی کم اونجا بودیم آخه سریع حاضر شدیم تا بریم خونه عمه چون عمه بزرگ خانوادست. با بابا محمود و مامان افی و خاله سوگل و دایی سامان رفتیم اونجا .....همه بودن ....اعظم خانوم و نوید و نغمه هم بودن.شام اونجا بودیم و شما از عمه.....هما ....هایده و هادی هم عیدی گرفتی.بنیتا و بابا مهدیبنیتا و بابا محمود

روز دوم عید رفتیم خونه عمو جواد بابا و خاله فری مامان

امسال عید شما خونه فریبا و فیروزه - هایده - خاله سهیلای بابا و قدسی خانوم رفتی.

روز سوم عید خاله کتی عمو امیر کیان کوچولو(که از مالزی اومده بودن)......خاله شیدا عمو امید و غزل کوچولو اومدن خونه ما ودیدن شما همراه با هدیه و کلی عاشق شما شدن.غزل 5 سال و کیان 4 سال از تو بزرگترن.

روز 5 عید خاله کتی برای کیان تولد گرفته بود.البته تولد کیان خرداده اما خاله کتی میخواست تا ایرانه برای کیان تولد بگیره.این اولین تولدی بود که شما شرکت کردی عزیزم. چند ساعت قبل از اینکه بریم تولد بابا تورو گذاشت تو کمد تا ازت عکس بگیره.....خیلی بامزه بود.

روز 6 فروردین برای اولین بار آب خوردی که دوست داشتی و کلی استقبال کردی.

روز 8 فروردین هم که خونه هایده بودیم برای اولین بار کباب خوردی که از اونم استقبال کردی و دوست داشتی.

روز 13 فروردین مامان برای بابا شاهین  تولد گرفته بود و دوستهای بابا شاهین و مامان سارا اومده بودن.دایی سامان-خاله سوگل-مهراوه - نوید و آوا هم بودن.......صدای موزیک بلند بود و من شما رو توی اتاق گذاشته بودم و بیشتر پیش شما بودم جز وقتهایی که خوابت میبرد.

روز 15 مامان تصمیم گرفت که تورو شکل snowman درست کنه و ازت عکس بگیره.

عاشق کنترل و موبایلی......که خیلی هم آلوده هستن و مضر.....به به.

روز 26 خاله گلاره مارو دعوت کرد خونش که بریم پیش بنیتا و بقیه نی نی های آبان ماهی که مامان تو نی نی سایت با ماماناشون آشنا شده بود و از اول بارداری باهم بودن.

روز 29 فروردین خاله آزاده و پارسیا اومدن خونه ما و عصر ما شما رو بردیم بیرون خیابون بهار تا براتون خرید کنیم.مامان برای اولین بار شما رو روی کالسکه گذاشت و باهم خرید کردیم.شب هم شام همگی رفتیم بیرون.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان آرینا موفرفری
12 تیر 91 23:23
سلام دوست عزیز ،آرینا موفرفری در مسابقه نی نی خانه دار در وب نی نی شکلک شرکت کرده خوشحال می شم به آرینا رای بدهید.آدرس وبتونو فراموش نکیند !!!چون بدون آدرس وب رای محسوب نمی شه. آدرس وب نی نی شکلک http://sheklak_mohammad.niniweblog.com/post931.php تا پایان رای گیری فقط 1 روز مونده ، پس زمان رو از دست ندین و به آرینا با کد 260 رای بدهید.