روز زایمان
بالاخره روز موعود از راه رسید.....١ آبان ١٣٩٠. مامان اصلا نتونسته بود شب قبل از شدت هیجان بخوابه ساعت ٦ صبح راه افتادیم تا ٦:٣٠ بیمارستان مهراد باشیم. مامان و بابا و مامان افی که از چند روز قبل اومده پیش مامان همگی وارد بیمارستان شدیم. مامان رو بردن اتاق زایمان تا آماده اش کنن. بعد هم با مشایعت مامان افی و بابا شاهین مامان رو بردن اتاق عمل. اول پرستار و بعد دکتر بی حسی اومدن و بعد دکتر تفویضی اومد و از من اسم تورو پرسیدن .....اون موقع هنوز اسمت قطعی نشده بود.....مامان و بابا از بین کلی اسم در اخر رونیکا و بنیتا رو انتخاب کرده بودن.......(که بعد از این که مامانو اوردن تو اتاقش تو بخش مامان و بابا تصمیم گرفتن اسمتو بذارن ...بنیتا.... یعنی ...
نویسنده :
مامان سارا و بابا شاهین
18:59